
دوشنبه 92/4/10
یک روز یک سخنران گفت : هرکس از زن خود ناراضی است بلند شود.
همه ی مردم بلند شدند جز یک نفر.سخنران به آن مرد گفت :
تو از زن خود راضی هستی؟ آن مرد گفت : نه ...
ولی زنم دست و پامو شکسته نمی تونم بلند شم!
یک روز یک نفری خرش را در جنگل گم می کند.
موقع گشتن به دنبال آن یک گورخر پیدا می کند.
به آن می گوید: ای کلک لباس ورزشی پوشیدی تا نشناسمت!